بسم رب شهدا والصدیقین


 
 
 


بسم الله الرحمن الرحیم
عظمت تشییع شهدا
به نقل از خانواده شهید حسن طاهری
برگرفته از کتاب شهیدان زنده اند
یک شب در خانه هیئت داشتیم عصر همان روز پدر شهید کمی استراحت کرد
بعد با نگرانی از خواب پرید! فهمیدیم که خواب دیده
ایشان کمی به اطراف نگاه کرد و گفت: الان حسن اینجا بود! بهش گفتم حسن جان امشب هیئت داریم شما هم تشریف میارید؟
حسن گفت: نه امشب باید برم پیش فلانی که یکی از همسایگان قدیم مونه ، اون امروز از دنیا رفته و امشب شب اول قبرشه!
 
این شخص حقی گردن من داره که باید امشب پیش اون باشم! بعد پدر با تعجب گفت: اون کسی که حسن میگفت اهل مذهب و دین نبود ، برای همین بهش گفتم: حسن جان اون آدمی که میگی اهل دین نبود ، اون چه حقی گردن تو داره؟
حسن با لبخند گفت: روز تشییع جنازه من هوا خیلی گرم بود، جمعیت همراه پیکر من از مسجد به سمت منزل می آمدند ، این آقا در جلوی خونه اش ایستاده بود و به جمعیت نگاه میکرد وقتی گرمای هوا و تشنگی مردم رو دید یک شلنگ آب از خونش بیرون کشید و با یک سینی و چند لیوان به تشییع کنندگان پیکر من آب داد! اون همین قدر به گردن من حق پیدا کرده!
 
پدر حسن بعد از اینکه این حرف ها را زد ، از جا بلند شد و گفت باید برم ببینم خواب من راست بوده یا نه !
منزل اون فرد در محله دیگری هست ، باید برم به اونجا ببینم واقعا فلانی فوت کرده؟
پدر رفت و یک ساعت بعد برگشت ؛ گفت بله! وارد محله اونها که شدم حجله اش را دیدم!
اون ظاهراً همین امروز تشییع شده بود!
 
 

صوت شهید حسن طاهری:
https://iqna.ir/fa/news/3726157
 
پدر شهید:
http://shahid-hasan-taheri.blogfa.com/post/326
 
درباره شهید:
https://www.golzar.info/22677/

عظمت تشییع شهدا ؛ شهید حسن طاهری و حقی که به گردن داشت!

وصیتنامه شهید حاج علی محمدی پور

ماجرای هلاکت دو جاسوس در منطقه هور توسط سردار شهید علی هاشمی

  ,حسن ,اون ,، ,شهید ,تشییع ,حسن طاهری ,شهید حسن ,    ,باید برم ,گفتم حسن

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بهترین سایت سرگرمی wellcome ARMY سما گام هایی برای سلامتی معرفی برندها و شرکت های معتبر تمامی لوازم آرایشی لچیک صنایع غذایی پرشین بلاگ | pershyan blog خشک کن میوه ، خشک کردن میوه ایران روانشناس